گناه بزرگ حر
 
لوح دل
 
 
پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:امام حسین,حر بن یزید ریاحی,بصیرت,امام,عمر سعد, :: 16:53 ::  نويسنده : امين

 

ما حر را به فرماندهی و جلوگیری و محاصره و گرفتار ساختن حسین علیه السلام و اهل بیت می شناسیم
ما او را با ادب و حرمت فاطمه و اقتدا به نماز حسین می شناسیم
ما حر را با پشیمانی و تردید و سؤال از ابن سعد می شناسیم که آیا پیشنهادهای حسین را نمی پذیری و با او می جنگی؟
ما حر را با لرزش و تردید در میان بهشت و جهنم می شناسیم
و در نهایت او را با انتخاب بهشت و جبران و توبه و شهادت فرزند و خودش می شناسیم.
پس با تمام وجود عظمت حر را باور میکنیم.
اما چه اسارت ها و چه ریشه ها و چه ضعفهایی باعث میشود که حر در آن طرف قرار بگیرد و آدمی با این همه ادب و دقت و حرمت را به فرماندهی سپاه کوفه و شام برساند؟
چرا حر از حسین جدا شد؟
آیا تبلیغات یا تسلط حکومت و مذمت خروج بر حاکم وقت او را به یزید پیوند داده؟
آیا طلب دنیا و قدرت او را به اسارت برده؟
یا اینکه جمع میان دنیا و آخرت و یزید و حسین علیه السلام، او را به آن طرف برده و به ضعف در محاسبه مبتلا ساخته ... تا آنجا که می فهمد نه حسین علیه السلام بازمیگردد و نه آنها دست برمیدارند ... تا آنجا که می فهمد جمع ممکن نیست و باید انتخاب کرد ... تا آنجا که می لرزد و خود را میان بهشت و جهنم می بیند و با این شهود و اشراق حجت برایش تمام میشود و بالاخره تا آنجا که بهشت را بر چیزی مقدم نمی شمارد و با تمامی تقصیر و اقرار به جبران روی می آورد.
داستان اسارت های ما که ما را به کار خویش میخواند و از کار ولی جدا میدارد، داستانی است که همین امروز هم به آن مبتلا هستیم و و به محاصره و محصور شدن اولیاء می انجامد و به شهادت و اسارت اهل ولایت می انجامد.
و این اسارت ها را باید شناخت چرا که مشکل همین اسارت هاست که ما را از اماممان جدا میکند
مشکل دیگر حر این است که گناه را تا به حد آخرش نرسد، به رسمیت نمی شناسد. گویا همین که تصمیم به قتل حسین می گیرند، بهشت و جهنم مطرح می شود. تنهایی حسین و آوارگی او گناه نیست و بهشت و جهنم ندارد
وقتی که حر برای توبه می آید می گوید : «من خیال نمی کردم که کار به اینجا بکشد و اینها تو را بکشند»
البته نکته بشارت دهنده ای که در داستان حر است این است که آدمی هرگاه بخواهد میتواند برگردد، آدمی در متن اسارت ها می تواند به حریت خویش برگردد.
البته یک هشدار نیز در این داستان است و آن اینکه ممکن است انسان پس از شهود و یقین از بهشت روی بگرداند و به گندم ری چشم بدوزد و بگوید : «می گویند بهشت و جهنمی هست، و اگر باشد بازمیگردیم و توبه میکنیم»
کتاب وارثان عاشورا
علی صفایی حائری(عین . صاد)

نظرات شما عزیزان:

حسین حیدری
ساعت13:01---28 دی 1390
منو مشناسی چند مدت داخل مهد معلم من بودی یه سری به وب من یعنی پرسپولیس بزن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 93
بازدید دیروز : 71
بازدید هفته : 318
بازدید ماه : 560
بازدید کل : 25263
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 42
تعداد آنلاین : 1